یک پسر

Remember You Die

 

بعد از مدت ها دیدمش !!!

دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن . . . خودم رو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم

تو دلم گریه کردم و دمه گوشش گفتم :

 

بی معرفت !!! دستای من تغییر نکرده . . . دستات به دستای اون عادت کرده . .           

نوشته شده در چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:Text By Parmida,ساعت 16:46 توسط Amirreza Mjv| |

تا حالا دقت کردی تو فیلمای ایرانی همیشه وقتی طرف میفهمه بچه دار نمیشه بچه ها از ماشینای بغلی و عقبی و جلویی باهاش بای بای میکنن ؟؟!          

نوشته شده در چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:Text By Parmida,ساعت 16:41 توسط Amirreza Mjv| |

حموم بودم ... خواب بودم ... استخر بودم ... کلاس بودم ... سایلنت بود ، گوشیم شارژ نداشت ... ... بابام تو اتاقم بود ......

 

ای تو روحت

تا کی میخوای دروغ بگی ؟؟! :)



 

 

نوشته شده در چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:Text By Parmida,ساعت 16:27 توسط Amirreza Mjv| |


آخرين مطالب
» ...
» ...
» بت ..
» ...
» رفتن ..
» ماه ..
» جمعه ها ..
» بار اول ..
» ...
» وقتی که می رفتی ..
» ...
» ...
» ...
» استاد
» راست میگفتی ..
» یه نوع بیماری ..
» ...
» ..
» ما نسلی هستیم که ..
» یاد گرفتم ..

Design By : RoozGozar.com